در حال بارگذاری ...
گفتگو با سینا شفیعی برگزیده نمایشنامه نویسی جشنواره تئاتر البرز

اسماعیل بخشی از وجود من است

سینا شفیعی، از نمایشنامه نویسان کرجی نگارش نمایشنامه های «آوای آب»، «من سردم نیست»، «سیارود»، «پس لرزه»، «کوچه برزیلیا»، «دریازدگی»، «رقص شب تاب ها» «پلاس پلاس به توان ۲» و «اسماعیل» را در کارنامه هنری خود دارد. این نویسنده برای نگارش نمایشنامه های «اسماعیل» و «کوچه برزیلیا» موفق به کسب مقام نخست در بخش نمایشنامه نویسی هشتمین جشنواره تئاتر استانی البرز شد که از این طریق به دبیرخانه فجر معرفی شد.به همین بهانه به سراغ این هنرمند رفتیم و با او گفتگویی ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید

به گزارش تئات البرز؛‌ سینا شفیعی،  از نمایشنامه نویسان کرجی نگارش نمایشنامه های «آوای آب»،  «من سردم نیست»، «سیارود»، «پس لرزه»، «کوچه برزیلیا»، «دریازدگی»، «رقص شب تاب ها» «پلاس پلاس به توان 2» و «اسماعیل»  را در کارنامه هنری خود دارد. این نویسنده برای نگارش نمایشنامه های  «اسماعیل» و «کوچه برزیلیا»  موفق به کسب مقام نخست در بخش نمایشنامه نویسی  هشتمین جشنواره تئاتر استانی البرز شد که  از این طریق به دبیرخانه فجر معرفی شد.به همین بهانه به سراغ این هنرمند رفتیم و با او گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

 

داستان نمایش «اسماعیل» از چه قرار است؟ 

صحبت کردن درباره کارهایم تلخ و سخت است.احساس می کنم با این کار  درباره شخصیت خودم حرف می زنم .  این مسئله را اصلا  دوست ندارم و همیشه از آن فراری هستم

 

آقای شفیعی شما در جلسه نقد این نمایش که توسط همایون علی آبادی اتفاق افتاد گفته بودید «اسماعیل» بخشی از داشته وجودی شماست، در این باره کمی برایمان بگویید؟ 

نمایشنامه اسماعیل مضمون بلوغ یک انسان و  بخشی از داشته وجودی من است. همیشه برای خودم چیزی به اسم داشته و دانسته دارم. دانسته بخشی از معلومات ام اما داشته چیزی در وجود من است. این نمایشنامه با تمام تناقض ها و شخصیت هایش نمایی از خود من بود . از این رو همیشه سعی می کنم نمایشنامه هایم بخشی از وجودم باشند تا دچار شعار و فضل فروشی نشوند، به همین خاطر صحبت کردن درباره آنها برایم سخت و دشوار می شود.  

 

معمولا در متن های شما لایه های عرفانی و گاهی فلسفی وجود دارد، این زوایا از کجا نشات می گیرد؟

این چیزی نیست که از پیش برایش تصمیم گرفته باشم و یا  مطالعه خاصی برایش انجام داده باشم شاید  این لایه ها  ریشه در زیست شخصی ام دارد که بعد از به پایان رساندن متن کشف شده و من هیچ انتخابی برایش نداشتم. اساسا از کارهایی که معانی  سیاسی، مذهبی، عرفانی، یا فلسفی را مشخص می کند، خوشم نمی آید . این معانی باید در ذهن تماشاگر و بعد از اتمام کار تولید شود نه در متن.بنابراین این مسئله در متن هایم شاید مشروط به دردها و لذت هایی است که در زندگی برایم اتفاق افتاده باشد. از این رو  سوال ها و سرگشتگی هایی را برایم به وجود آورده و منجر به این شدند که شخصیت نمایشنامه هایم همیشه یک تردید ،سرگشتگی و آشفتگی را به همراه داشته باشند.

 

 

کارگردانی این نمایش چطور اتفاق افتاد؟ با توجه به آنکه نگارش این متن توسط شما بود کارگردانی این اثر تا چه اندازه سخت یا آسان بود؟

کارگردانی اسماعیل  به این دلیل سخت بود  که باید در جایگاه نویسنده  کار را رصد می کردم. خیلی زمان برد تا بتوانم به تصاویر، فرم و ذهنیت تصویری کار دست پیدا کنم. از این رو ناخودآگاه سراغ روتوش زدن دیالوگ ها و شخصیت ها می رفتم. اما در نهایت توانستم فاصله ایی را حذف کنم  تا بتوانم  تصویرهایی خلق کنم و خودم را از شر نویسنده خلاص کنم.

 

با توجه به آنکه شما در دوران جنگ نبودید نگارش «کوچه برزیلیا» چطور اتفاق افتاد؟ 

از لحظه خلق کوچه برزیلیا هیچ آدرس دقیقی ندارم تنها تصاویر خیلی مبهم 2 برادر را ذهنم داشتم که در کشمکش یک سر و صدا ، شبیه صدای تیر و خمپاره به دنبال عشق و آرزوهایشان بودند. به نظرم جنگ در انسان  ها، خانه و... می تواند اتفاق بیافتد و در جامعه معاصر ما این جنگ در ذهن آدم ها تکرار می شود. جنگ برای رسیدن  آرزو ها،برای مقابله عرف ها و رسم ها. همانطور که در جامعه مشاهده می کنیم که آدم ها درگیر جنگ هستند و این سوال در ذهن به وجود می آید که پس کی این جنگ تمام می شود و یا به صلح و بلوغ می رسد؟ بنابراین صحبت درباره نشانه ها، عشق، آرزو و .. بر عهده من نیست و تماشاگر و منتقد باید درباره اش حرف بزند.

 

 

فکر می کنید این دو نمایشنامه  شما که به دبیر خانه فجر معرفی شدند در جشنواره فجر هم مورد توجه قرار بگیرند؟ 

جشنواره قابل پیش بینی نیست تنها امیدوارم گروه بازیگرانم با تلاش و ممارست و تدوام کوشش خودشان بتوانند کاری را انجام دهند که به خودشان بدهکار نباشند. به نظرم پیش بینی نتیجه جشنواره ارزش ندارد زیرا زمان حال را از دست می دهیم و باید کار کرد و کار کرد. همین حالا کار کرد.تنها  از بازیگرانم می خواهم تمام تلاش خود را مثل ورزشکاری که خود را برای المپیک آماده می کند و حتی از آن بیشتر ،اردوگاهی کار کنند تا خودشان اتفاق زندگیشان باشند. برای انجام کارهای بزرگ هیج وقت؛ پول، شانس و وقت نیست و این  سه سراب همیشه ما را به سمت ایده آل می کشانند. برای رسیدن به هدف بزرگ یک متریال تحت عنوان «خواستن» نیاز است. رسم لذت بردن و عشق تنها چیزی است که تئاتر می تواند به ما بدهد

 

گفتگو از: الهام یوسفی 

 




نظرات کاربران